معنی فارسی coaxingly

B1

به طور نرمی و با تلاش برای متقاعد کردن یا جلب توجه با کلمات یا رفتار.

In a gentle manner aimed at persuading or appealing through words or actions.

example
معنی(example):

او به طور نشخوارکننده صحبت کرد تا او را به پیوستن به تیم متقاعد کند.

مثال:

She spoke coaxingly to persuade him to join the team.

معنی(example):

او به طور نشخوارکننده از سگش خواست که به داخل بیاید.

مثال:

He coaxingly asked his dog to come inside.

معنی فارسی کلمه coaxingly

: معنی coaxingly به فارسی

به طور نرمی و با تلاش برای متقاعد کردن یا جلب توجه با کلمات یا رفتار.