معنی فارسی cobwebbing

B1

به عمل تاره ساختن یا پوشاندن چیزی با تارهای عنکبوت اشاره دارد.

The act of making or covering with cobwebs.

example
معنی(example):

تار ساختن می‌تواند مشکل شایعی در خانه‌های قدیمی باشد.

مثال:

Cobwebbing can be a common issue in old houses.

معنی(example):

ما بعد از ظهر را صرف تار ساختن گوشه‌های اتاق کردیم.

مثال:

We spent the afternoon cobwebbing the corners of the room.

معنی فارسی کلمه cobwebbing

: معنی cobwebbing به فارسی

به عمل تاره ساختن یا پوشاندن چیزی با تارهای عنکبوت اشاره دارد.