معنی فارسی cobwork

B1

نوعی از ظریف‌کاری که شبیه تارهای عنکبوت است.

A type of fine work resembling cobwebs, often decorative.

example
معنی(example):

کار پیچیده تار روی سقف همه را تحت تاثیر قرار داد.

مثال:

The intricate cobwork on the ceiling impressed everyone.

معنی(example):

او از جزئیات تار در فروشگاه عتیقه قدردانی کرد.

مثال:

She admired the cobwork detail in the antique shop.

معنی فارسی کلمه cobwork

: معنی cobwork به فارسی

نوعی از ظریف‌کاری که شبیه تارهای عنکبوت است.