معنی فارسی cocainized
B1نشانهای از اینکه یک ماده یا موجود زنده تحت تأثیر کاکائین قرار گرفته است.
Having been treated with or affected by cocaine.
- VERB
example
معنی(example):
نمونه کاکائنیزه شده در آزمایش به طور غیرقابل پیشبینیای واکنش نشان داد.
مثال:
The cocainized sample reacted unpredictably in the experiment.
معنی(example):
حیوانات کاکائنیزه شده رفتارهای متفاوتی نسبت به حیوانات معمولی نشان دادند.
مثال:
Cocainized animals showed different behaviors compared to normal ones.
معنی فارسی کلمه cocainized
:
نشانهای از اینکه یک ماده یا موجود زنده تحت تأثیر کاکائین قرار گرفته است.