معنی فارسی cochleated
B1واژهای توصیفی که به چیزی با شکل پیچخورده یا حلزونی اشاره دارد.
Having a shell or structure that is coiled or spiraled.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پرهای کوخته پرنده در نور خورشید درخشید.
مثال:
The bird's cochleated feathers glimmered in the sunlight.
معنی(example):
در آزمایشگاه، ما ساختار کوخته سلول را مطالعه کردیم.
مثال:
In the lab, we studied the cochleated structure of the cell.
معنی فارسی کلمه cochleated
:
واژهای توصیفی که به چیزی با شکل پیچخورده یا حلزونی اشاره دارد.