معنی فارسی cockeyedly

B1

به صورتی با اعتماد به نفس و خیره به نظر رسیدن، به ویژه در ارتباط با دیگران.

In a confident or presumptuous manner.

example
معنی(example):

او به صورت کک‌دار صحبت کرد و اعتماد به نفس خود را به نمایش گذاشت.

مثال:

He spoke cockeyedly, showing off his confidence.

معنی(example):

او با یک لبخند بزرگ به دوستانش کک‌دار نزدیک شد.

مثال:

Cockeyedly, she approached her friends with a big smile.

معنی فارسی کلمه cockeyedly

: معنی cockeyedly به فارسی

به صورتی با اعتماد به نفس و خیره به نظر رسیدن، به ویژه در ارتباط با دیگران.