معنی فارسی cocoonery
B1کاکونری، جایی که کرمهای ابریشم در آن به پروانه مبدل میشوند و ابریشم تولید میکنند.
A place where silkworms create cocoons and silk is produced.
- NOUN
example
معنی(example):
کاکونری پر از کرمهای ابریشم بود.
مثال:
The cocoonery was filled with silk worms.
معنی(example):
ما از یک کاکونری بازدید کردیم تا ببینیم چگونه ابریشم تولید میشود.
مثال:
We visited a cocoonery to see how silk is produced.
معنی فارسی کلمه cocoonery
:
کاکونری، جایی که کرمهای ابریشم در آن به پروانه مبدل میشوند و ابریشم تولید میکنند.