معنی فارسی coctile
B1مادهای که قابلیت شکلپذیری و انعطاف در آن وجود دارد.
Describing something that is flexible or moldable in nature.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او ماده جدید را به عنوان قابل انعطاف توصیف کرد به خاطر خواص انعطافپذیرش.
مثال:
He described the new material as coctile due to its flexible properties.
معنی(example):
هنرمند استفاده از مواد قابل انعطاف را در مجسمههایش ترجیح میداد.
مثال:
The artist preferred using coctile substances in her sculptures.
معنی فارسی کلمه coctile
:
مادهای که قابلیت شکلپذیری و انعطاف در آن وجود دارد.