معنی فارسی codding
B1کدگذاری، فرآیند نوشتن و ایجاد کد برای انجام عملکردهای خاص در نرمافزارها.
The act of writing code to create programs or applications.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To attempt to deceive or confuse.
adjective
معنی(adjective):
Lustful
example
معنی(example):
کدگذاری شامل ایجاد نرمافزار و برنامهها میشود.
مثال:
Codding involves creating software and applications.
معنی(example):
او بعد از ظهر را به کدگذاری یک وبسایت جدید گذراند.
مثال:
She spent the afternoon codding a new website.
معنی فارسی کلمه codding
:
کدگذاری، فرآیند نوشتن و ایجاد کد برای انجام عملکردهای خاص در نرمافزارها.