معنی فارسی coembody

B1

این کلمه به معنای تجسم همزمان چندین ایده یا مفهوم در یک کار است.

To embody together multiple ideas or concepts within a single work.

example
معنی(example):

این مجسمه‌ها جلوه‌های مختلف فرهنگی را هم‌تجسم می‌کنند.

مثال:

These sculptures coembody various cultural expressions.

معنی(example):

این اثر هنری به دنبال هم‌تجسم کردن روح جامعه است.

مثال:

The artwork aims to coembody the spirit of community.

معنی فارسی کلمه coembody

: معنی coembody به فارسی

این کلمه به معنای تجسم همزمان چندین ایده یا مفهوم در یک کار است.