معنی فارسی coequates

B1

فعل حال از برابر کردن یا معادل قرار دادن.

To make equal or consider as equal.

example
معنی(example):

او کار سخت را معادل موفقیت می‌داند.

مثال:

She coequates hard work with success.

معنی(example):

معلم انضباط و یادگیری را برابر می‌داند.

مثال:

The teacher coequates discipline and learning.

معنی فارسی کلمه coequates

: معنی coequates به فارسی

فعل حال از برابر کردن یا معادل قرار دادن.