معنی فارسی coercement
C1اجبار به معنای فشار آوردن به یک فرد برای انجام عملی که به میل خود انجام نمیدهد.
The act of using force or intimidation to obtain compliance.
- NOUN
example
معنی(example):
اجبار اغلب بهعنوان یک عمل غیراخلاقی تلقی میشود.
مثال:
Coercement is often viewed as an unethical practice.
معنی(example):
اجبار کارمندان میتواند به یک محیط کار سمی منجر شود.
مثال:
The coercement of employees can lead to a toxic work environment.
معنی فارسی کلمه coercement
:
اجبار به معنای فشار آوردن به یک فرد برای انجام عملی که به میل خود انجام نمیدهد.