معنی فارسی cogitabundous
C2مربوط به تفکر و تعمق عمیق، به خصوص در زمینه هنر و ادبیات.
Characterized by deep thought or contemplation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت تفکر عمیق نوشته‌های او بسیاری از خوانندگان را شیفته می‌کند.
مثال:
The cogitabundous nature of his writings captivates many readers.
معنی(example):
تفکرات عمیق او در شعرهایش قابل مشاهده است.
مثال:
Her cogitabundous thoughts can be seen in her poetry.
معنی فارسی کلمه cogitabundous
:
مربوط به تفکر و تعمق عمیق، به خصوص در زمینه هنر و ادبیات.
