معنی فارسی cognitional
B1فرایندهای مرتبط با شناخت و درک طرز فکر و آگاهی، به ویژه در روانشناسی و فلسفه.
Pertaining to the processes involved in cognition or mental activity.
- OTHER
example
معنی(example):
فرایندهای شناختی به ما کمک میکنند تا محیط اطرافمان را درک کنیم.
مثال:
Cognitional processes help us understand our surroundings.
معنی(example):
مطالعه عملکردهای شناختی جالب است.
مثال:
The study of cognitional functions is fascinating.
معنی فارسی کلمه cognitional
:
فرایندهای مرتبط با شناخت و درک طرز فکر و آگاهی، به ویژه در روانشناسی و فلسفه.