معنی فارسی cogroad

B1

جاده‌ای که ممکن است دچار مشکل باشد.

A road that has irregularities or issues, typically requiring careful navigation.

example
معنی(example):

آنها در امتداد جاده‌ای با شکاف‌های عمیق راه رفتند تا به مقصد خود برسند.

مثال:

They walked along the cogroad to reach their destination.

معنی(example):

جاده با سنگ‌ها فرش شده بود تا چسبندگی بهتری داشته باشد.

مثال:

The cogroad was paved with stones for better traction.

معنی فارسی کلمه cogroad

: معنی cogroad به فارسی

جاده‌ای که ممکن است دچار مشکل باشد.