معنی فارسی coigning

B1

فعالیت ضرب سکه یا ایجاد چیزی جدید.

The action of coigning, particularly in relation to creating coins or new designs.

example
معنی(example):

هنرمند در حال ضرب طرح‌های جدید برای پروژه بعدی خود است.

مثال:

The artist is coigning new designs for his next project.

معنی(example):

آنها در حال ضرب محصولات جدید برای برآورده کردن تقاضای مشتریان هستند.

مثال:

They are coigning new products to meet customer demand.

معنی فارسی کلمه coigning

: معنی coigning به فارسی

فعالیت ضرب سکه یا ایجاد چیزی جدید.