معنی فارسی coinfeftment

B1

عمل انتقال یا واگذاری دارایی‌ها و املاک.

The act of transferring or bequeathing property or assets.

example
معنی(example):

انتقال قانونی دارایی‌ها به درستی انجام شد.

مثال:

The coinfeftment of assets was handled legally.

معنی(example):

انتقال دارایی‌ها می‌تواند موارد ارث را پیچیده کند.

مثال:

Coinfeftment can complicate inheritance cases.

معنی فارسی کلمه coinfeftment

: معنی coinfeftment به فارسی

عمل انتقال یا واگذاری دارایی‌ها و املاک.