معنی فارسی coinmate
B1همکار یا همنوا در تولید یا تجارت سکه.
A partner or associate in coin production or trade.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها در طول کارگاه به عنوان همکاران سکه ملاقات کردند.
مثال:
They met as coinmates during the workshop.
معنی(example):
همکار بودن در سکه به معنای اشتراک منابع است.
مثال:
Being a coinmate means sharing resources.
معنی فارسی کلمه coinmate
:
همکار یا همنوا در تولید یا تجارت سکه.