معنی فارسی collarman
B1شخصی که به لباس و یقههای مختلف در یک رویداد توجه دارد.
A person who is in charge of managing collar-related aspects in events.
- NOUN
example
معنی(example):
مرد یقهدار در این رویداد به همه حاضرین سرویس میدهد.
مثال:
The collarman at the event handled all the attendees.
معنی(example):
یک مرد یقهدار برای مدیریت قوانین پوشش ضروری است.
مثال:
A collarman is essential for managing dress codes.
معنی فارسی کلمه collarman
:
شخصی که به لباس و یقههای مختلف در یک رویداد توجه دارد.