معنی فارسی colleaguing
B1همکاری کردن یا درگیر بودن با همکاران در یک محیط کاری.
Engaging or collaborating with colleagues in a work environment.
- OTHER
example
معنی(example):
او از همکار شدن با همتیمیهایش در پروژهها لذت میبرد.
مثال:
She enjoys colleaguing with her teammates during projects.
معنی(example):
همکاری با همکاران به ایجاد روابط قوی در محل کار کمک میکند.
مثال:
Colleaguing helps build strong relationships at work.
معنی فارسی کلمه colleaguing
:
همکاری کردن یا درگیر بودن با همکاران در یک محیط کاری.