معنی فارسی collegiant

B1

دانشجویی که در یک کالج دانش، به‌خصوص در زمینه‌های علمی، نقشی فعال دارد.

A student or scholar, particularly one who is engaged in serious academic pursuit.

example
معنی(example):

یک کالجیانت اغلب به برتری académیک متعهد است.

مثال:

A collegiant is often committed to academic excellence.

معنی(example):

کالجیانت‌ها گروه‌های مطالعاتی تشکیل می‌دهند تا یادگیری خود را افزایش دهند.

مثال:

Collegiants form study groups to enhance their learning.

معنی فارسی کلمه collegiant

: معنی collegiant به فارسی

دانشجویی که در یک کالج دانش، به‌خصوص در زمینه‌های علمی، نقشی فعال دارد.