معنی فارسی collegiately
B2به شیوهای مشترک و با همکاری میان اعضای یک گروه، بهویژه در زمینه تحصیلی.
In a manner that emphasizes cooperative engagement among members of an organization.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها بهطور کالجیالی مدیریت برگزاری کنفرانس را انجام دادند.
مثال:
They collegiately managed the organization of the conference.
معنی(example):
بهصورت کالجیالی، آنها به چالشهای تیم خود پرداختند.
مثال:
Collegiately, they addressed the challenges faced by their team.
معنی فارسی کلمه collegiately
:
به شیوهای مشترک و با همکاری میان اعضای یک گروه، بهویژه در زمینه تحصیلی.