معنی فارسی colligation
B1برقراری ارتباط، ارتباط بین مقادیر یا دادهها بهطور منطقی است.
The act of organizing or grouping data based on logical relationships.
- NOUN
example
معنی(example):
در تجزیه و تحلیلهای آماری، برقراری ارتباط مهم است.
مثال:
Colligation is important in statistical analysis.
معنی(example):
برقراری ارتباط دادهها به محققان این امکان را میدهد که نتایج معناداری بگیرند.
مثال:
The colligation of data allows researchers to draw meaningful conclusions.
معنی فارسی کلمه colligation
:
برقراری ارتباط، ارتباط بین مقادیر یا دادهها بهطور منطقی است.