معنی فارسی collying
B1همکاری، به معنای همکاری و کار کردن بهطور مشترک برای دستیابی به یک هدف.
Collaborating together, particularly in a creative or production context.
- VERB
example
معنی(example):
همکاری معمولاً به ایدههای خلاقانهتر منجر میشود.
مثال:
Collying can often lead to more creative ideas.
معنی(example):
فرایند همکاری بین هنرمندان، آثارشان را غنیتر کرد.
مثال:
The process of collying among artists enriched their work.
معنی فارسی کلمه collying
:
همکاری، به معنای همکاری و کار کردن بهطور مشترک برای دستیابی به یک هدف.