معنی فارسی colonist
B1 /ˈkɑlənɪst/مستعمرهنشین، فردی است که به یک سرزمین جدید مهاجرت میکند و در آنجا اقامت گزیده و زندگی میکند.
A person who settles in a new territory or region.
- noun
noun
معنی(noun):
A founder of a colony.
معنی(noun):
A member of a colony.
example
معنی(example):
مستعمرهنشین با کشتی رسید.
مثال:
The colonist arrived on the ship.
معنی(example):
بسیاری از مستعمرهنشینان در سرزمین جدید سکونت کردند.
مثال:
Many colonists settled in the new land.
معنی فارسی کلمه colonist
:
مستعمرهنشین، فردی است که به یک سرزمین جدید مهاجرت میکند و در آنجا اقامت گزیده و زندگی میکند.