معنی فارسی columning
B1عمل یا فرآیند ایجاد ستونها و طراحی معماری مرتبط با آن.
The act or process of constructing or designing with columns.
- NOUN
example
معنی(example):
ستونگذاری معبد باستانی چشمگیر بود.
مثال:
The columning of the ancient temple was impressive.
معنی(example):
ستونگذاری میتواند جنبهای مهم از معماری کلاسیک باشد.
مثال:
Columning can be a significant aspect of classical architecture.
معنی فارسی کلمه columning
:
عمل یا فرآیند ایجاد ستونها و طراحی معماری مرتبط با آن.