معنی فارسی comburent
B1مادهای که به فرآیند احتراق کمک میکند.
A substance that supports combustion or the process of burning.
- NOUN
example
معنی(example):
کامبورنت مادهای است که احتراق را حمایت میکند.
مثال:
A comburent is a substance that supports combustion.
معنی(example):
اکسیژن یک کامبورنت رایج در بسیاری از واکنشهای شیمیایی است.
مثال:
Oxygen is a common comburent in many chemical reactions.
معنی فارسی کلمه comburent
:
مادهای که به فرآیند احتراق کمک میکند.