معنی فارسی come into effect
B1به معنای آغاز به کار یک قانون یا تغییر جدید.
To begin to have an effect.
- verb
verb
معنی(verb):
To become enforceable, or applicable.
مثال:
The new rules will come into effect on the first of January.
example
معنی(example):
قانون جدید ماه آینده به اجرا درخواهد آمد.
مثال:
The new law will come into effect next month.
معنی(example):
تغییرات به سرعت به اجرا درخواهد آمد.
مثال:
The changes will come into effect immediately.
معنی فارسی کلمه come into effect
:
به معنای آغاز به کار یک قانون یا تغییر جدید.
