معنی فارسی come of

B2

نتیجه یا نشأت یافتن از چیزی یا کسی.

To originate or result from something.

verb
معنی(verb):

To result from.

example
معنی(example):

او از یک خانواده ثروتمند است.

مثال:

He comes of a wealthy family.

معنی(example):

او از نیاکان خوبی می‌آید، با چندین اجداد موفق.

مثال:

She comes of good stock, with several accomplished ancestors.

معنی فارسی کلمه come of

: معنی come of به فارسی

نتیجه یا نشأت یافتن از چیزی یا کسی.