معنی فارسی come to rest

B1

به معنای توقف یا آرام گرفتن در یک مکان است.

To stop or settle in a place.

example
معنی(example):

پرنده بالاخره روی شاخه استراحت کرد.

مثال:

The bird finally came to rest on the branch.

معنی(example):

پس از یک سفر طولانی، ما در محلی که برای چادر زدن انتخاب کرده بودیم استراحت کردیم.

مثال:

After a long journey, we came to rest at the campsite.

معنی فارسی کلمه come to rest

: معنی come to rest به فارسی

به معنای توقف یا آرام گرفتن در یک مکان است.