معنی فارسی comesses

B2

دوشیزگان، به‌خصوص در زمینه‌های اجتماعی یا فرهنگی.

Young ladies or maidens, often in a social context.

example
معنی(example):

دوشیزگان در این رویداد به طرز زیبایی رقصیدند.

مثال:

The comesses danced gracefully at the event.

معنی(example):

دوشیزگان در بال لباس‌های مجلل پوشیده بودند.

مثال:

The comesses wore elegant gowns to the ball.

معنی فارسی کلمه comesses

: معنی comesses به فارسی

دوشیزگان، به‌خصوص در زمینه‌های اجتماعی یا فرهنگی.