معنی فارسی command-driven
B1رویکردی که در آن تصمیمات و دستورات از یک منبع مرکزی صادر میشود و به دیگران به صورت مستقیم منتقل میشود.
Characterized by a central authority giving orders to be followed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد فرمانمحور به اجرای قوانین کمک میکند.
مثال:
A command-driven approach helps enforce rules.
معنی(example):
در یک سیستم فرمانمحور، دستورات از یک مقام مرکزی صادر میشوند.
مثال:
In a command-driven system, instructions come from a central authority.
معنی فارسی کلمه command-driven
:
رویکردی که در آن تصمیمات و دستورات از یک منبع مرکزی صادر میشود و به دیگران به صورت مستقیم منتقل میشود.