معنی فارسی commation
B1تجمیع، به فرآیند ادغام یا هماهنگسازی فرهنگها، ایدهها یا عناصر مختلف اشاره دارد.
The process of merging or harmonizing different cultures, ideas, or elements.
- NOUN
example
معنی(example):
تجمیع دو فرهنگ منجر به یک جامعه پویا شد.
مثال:
The commation of the two cultures resulted in a vibrant community.
معنی(example):
تجمیع آنها در جشنواره سالانه گرامی داشته شد.
مثال:
Their commation was celebrated at the annual festival.
معنی فارسی کلمه commation
:
تجمیع، به فرآیند ادغام یا هماهنگسازی فرهنگها، ایدهها یا عناصر مختلف اشاره دارد.