معنی فارسی commendatore
B2عنوان ایتالیایی برای یک مقام یا کسی که احترام و قدرت دارد.
A title for a person of honor, often in an Italian context.
- NOUN
example
معنی(example):
رئیس به خاطر رهبریاش مورد تحسین قرار گرفت.
مثال:
The commendatore was admired for his leadership.
معنی(example):
در اپرا، رئیس مشاورههای مهمی میدهد.
مثال:
In the opera, the commendatore gives important advice.
معنی فارسی کلمه commendatore
:
عنوان ایتالیایی برای یک مقام یا کسی که احترام و قدرت دارد.