معنی فارسی commensalism
B2 /kəˈmɛnsəˌlɪzm̩/رابطه‌ای که در آن یک موجود زنده از موجود زنده دیگر بهره می‌برد و نتیجه‌ای برای آن ندارد.
A relationship between two organisms where one benefits and the other is unaffected.
- noun
noun
معنی(noun):
A sharing of the same environment by two organisms where one species benefits and the other is unaffected. An example is barnacles on whales.
معنی(noun):
The act of eating together; table fellowship.
example
معنی(example):
هم‌زیستی نوعی از رابطه سمبیوتیک است.
مثال:
Commensalism is a type of symbiotic relationship.
معنی(example):
در هم‌زیستی، یک گونه سود می‌برد در حالی که گونه دیگر نه کمک می‌شود و نه آسیب می‌بیند.
مثال:
In commensalism, one species benefits while the other is neither helped nor harmed.
معنی فارسی کلمه commensalism
:
رابطه‌ای که در آن یک موجود زنده از موجود زنده دیگر بهره می‌برد و نتیجه‌ای برای آن ندارد.
