معنی فارسی commonish
B1نوعی عادی و معمولی، به ویژگیهایی اشاره دارد که بیشتر شبیه به چیزهایی است که معمولاً دیده میشوند.
Somewhat common in appearance but may have distinct traits.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی ظاهری شبیه به عادی داشت اما با ویژگیهای منحصر به فرد.
مثال:
The design had a commonish look but with unique features.
معنی(example):
سبک او کمی عادی بود، اما هنوز هم جذاب بود.
مثال:
His style was a bit commonish, yet still appealing.
معنی فارسی کلمه commonish
:
نوعی عادی و معمولی، به ویژگیهایی اشاره دارد که بیشتر شبیه به چیزهایی است که معمولاً دیده میشوند.