معنی فارسی commorse

B1

اصطلاحی نادر که به شرایط خاص زیستی اشاره دارد، اما به شکل گسترده‌ای استفاده نمی‌شود.

A rare term that refers to specific ecological conditions, not widely used.

example
معنی(example):

اصطلاح commorse در زبان محاوره‌ای به وفور استفاده نمی‌شود.

مثال:

The term commorse is not commonly used in everyday language.

معنی(example):

در برخی متون، commorse در ارتباط با مطالعات بوم‌شناسی ذکر شده است.

مثال:

In some texts, commorse is mentioned in relation to ecological studies.

معنی فارسی کلمه commorse

: معنی commorse به فارسی

اصطلاحی نادر که به شرایط خاص زیستی اشاره دارد، اما به شکل گسترده‌ای استفاده نمی‌شود.