معنی فارسی communard

B2

شخصی که در جنبش‌های کمونیستی شرکت می‌کند، به ویژه در اجتماعات کوتاه‌مدت.

A member of a commune, specifically in reference to those involved in the Paris Commune.

noun
معنی(noun):

A person who lives in a commune

example
معنی(example):

کموناردها برای حقوق خود در طول کمون پاریس مبارزه کردند.

مثال:

The communards fought for their rights during the Paris Commune.

معنی(example):

بسیاری از کموناردها از ایده‌های سوسیالیستی الهام گرفته بودند.

مثال:

Many communards were inspired by socialist ideals.

معنی فارسی کلمه communard

: معنی communard به فارسی

شخصی که در جنبش‌های کمونیستی شرکت می‌کند، به ویژه در اجتماعات کوتاه‌مدت.