معنی فارسی communicable
B2قابل انتقال، به بیماری‌هایی اشاره دارد که می‌توانند از طریق تماس با فرد آلوده منتقل شوند.
Capable of being transmitted from one person to another, typically referring to diseases.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
(of a disease) Able to be transmitted between people or animals; contagious or catching.
معنی(adjective):
Readily communicated.
معنی(adjective):
Talkative or expansive.
example
معنی(example):
پزشک توضیح داد که این بیماری قابل انتقال است.
مثال:
The doctor explained that the disease is communicable.
معنی(example):
بیماری‌های قابل انتقال به آسانی از یک شخص به دیگری منتقل می‌شوند.
مثال:
Communicable diseases can spread easily from one person to another.
معنی فارسی کلمه communicable
:
قابل انتقال، به بیماری‌هایی اشاره دارد که می‌توانند از طریق تماس با فرد آلوده منتقل شوند.
