معنی فارسی communicational
B1مربوط به ارتباطات و نحوه برقراری ارتباط.
Relating to the ability to communicate.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مهارتهای ارتباطی مؤثر برای کار تیمی ضروری است.
مثال:
Effective communicational skills are essential for teamwork.
معنی(example):
آنها در پروژهشان چالشهای ارتباطی زیادی داشتند.
مثال:
They had many communicational challenges in their project.
معنی فارسی کلمه communicational
:
مربوط به ارتباطات و نحوه برقراری ارتباط.