معنی فارسی communicatee
B1شخصی که پیامها یا اطلاعات را دریافت میکند.
The person to whom communication is directed.
- NOUN
example
معنی(example):
گیرنده به دقت به دستورالعملها گوش کرد.
مثال:
The communicatee listened carefully to the instructions.
معنی(example):
در یک مکالمه، گیرنده نقش مهمی را ایفا میکند.
مثال:
In a conversation, the communicatee plays an important role.
معنی فارسی کلمه communicatee
:
شخصی که پیامها یا اطلاعات را دریافت میکند.