معنی فارسی comoid
B1به ساختار یا شکلگیری اشاره دارد که ویژگیهای خاصی دارد.
Referring to a structure or formation that has specific characteristics
- OTHER
example
معنی(example):
یک ساختار کموئید در مقاله تحقیقاتی ذکر شد.
مثال:
A comoid structure was noted in the research paper.
معنی(example):
دانشمند نمونه را در یافتههایش به عنوان کموئید طبقهبندی کرد.
مثال:
The scientist classified the specimen as comoid in his findings.
معنی فارسی کلمه comoid
:
به ساختار یا شکلگیری اشاره دارد که ویژگیهای خاصی دارد.