معنی فارسی compacture
B1فشردگی به معنای چگالی یا تراکم ماده است که میتواند بر ویژگیهای آن تأثیر بگذارد.
The state of being compacted or compressed; density of a material.
- NOUN
example
معنی(example):
فشردگی ماده، استحکام آن را افزایش داد.
مثال:
The compacture of the material increased its strength.
معنی(example):
فشردگی خاک را برای اهداف ساختمانی در نظر بگیرید.
مثال:
Consider the compacture of soil for construction purposes.
معنی فارسی کلمه compacture
:
فشردگی به معنای چگالی یا تراکم ماده است که میتواند بر ویژگیهای آن تأثیر بگذارد.