معنی فارسی compagination

B1

ترتیب و نظم صفحات در یک کتاب یا مدرک.

The arrangement of pages in a document or book.

example
معنی(example):

کامپانیشن به چگونگی چیدمان صفحات در یک کتاب اشاره دارد.

مثال:

Compagination refers to the way pages are arranged in a book.

معنی(example):

درک کامپانیشن می‌تواند تجربه خواندن شما را بهبود بخشد.

مثال:

Understanding compagination can enhance your reading experience.

معنی فارسی کلمه compagination

: معنی compagination به فارسی

ترتیب و نظم صفحات در یک کتاب یا مدرک.