معنی فارسی companionableness

B1

ویژگی یا خصوصیت یک فرد یا موجود برای ایجاد دوستی و همراهی.

The state or quality of being companionable.

example
معنی(example):

دوستی و قابلیت همراهی این سگ را به یک حیوان خانگی عالی تبدیل کرد.

مثال:

The companionableness of the dog made it a great pet.

معنی(example):

قابلیت همراهی او در نحوه تعاملش با دیگران مشهود بود.

مثال:

Her companionableness was evident in how she interacted with others.

معنی فارسی کلمه companionableness

: معنی companionableness به فارسی

ویژگی یا خصوصیت یک فرد یا موجود برای ایجاد دوستی و همراهی.