معنی فارسی comparted
B1تقسیم شده، به معنی تقسیم کردن یا جدا کردن اشیاء یا اطلاعات.
Having been divided or separated into distinct parts or categories.
- VERB
example
معنی(example):
اشیایی که قبلاً تقسیم شدهاند اکنون برای نمایش آماده هستند.
مثال:
The items comparted earlier are now ready for display.
معنی(example):
او اسناد را قبل از ارسال تقسیم کرد.
مثال:
She comparted the documents before sending them.
معنی فارسی کلمه comparted
:
تقسیم شده، به معنی تقسیم کردن یا جدا کردن اشیاء یا اطلاعات.