معنی فارسی compassionless
B1بدون احساس، به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد یا گروهی فاقد احساساتی نظیر همدردی یا مهربانی است.
Lacking compassion; unable or unwilling to empathize with others’ suffering.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Without compassion; hardhearted.
example
معنی(example):
نگرش بدون احساس او باعث شد دیگران نتوانند به او نزدیک شوند.
مثال:
His compassionless attitude made it difficult for others to approach him.
معنی(example):
یک جامعه بدون احساس نمیتواند از نیازمندان حمایت کند.
مثال:
A compassionless society fails to support those in need.
معنی فارسی کلمه compassionless
:
بدون احساس، به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد یا گروهی فاقد احساساتی نظیر همدردی یا مهربانی است.