معنی فارسی compatibilities
B2تناسب و سازگاری بین دو یا چند موجودیت.
The state of being compatible; the ability of two or more entities to work together effectively.
- NOUN
example
معنی(example):
تناسبهای بین دو سیستم، امکان ادغام روان را فراهم کرد.
مثال:
The compatibilities between the two systems allowed for smooth integration.
معنی(example):
درک تناسبها میتواند همکاری را بهبود بخشد.
مثال:
Understanding compatibilities can enhance teamwork.
معنی فارسی کلمه compatibilities
:
تناسب و سازگاری بین دو یا چند موجودیت.
