معنی فارسی competitorship
B1رقابت، وضعیت یا حالت رقابتی بین افراد یا گروهها که در تلاش برای پیروزی یا برتری هستند.
The state of being in competition with others.
- NOUN
example
معنی(example):
رقابت میان تیمها جو هیجانانگیزی ایجاد کرد.
مثال:
The competitorship among the teams created a thrilling atmosphere.
معنی(example):
او از روحیه رقابتی در طول مسابقات لذت برد.
مثال:
He enjoyed the spirit of competitorship throughout the tournament.
معنی فارسی کلمه competitorship
:
رقابت، وضعیت یا حالت رقابتی بین افراد یا گروهها که در تلاش برای پیروزی یا برتری هستند.