معنی فارسی competitrix
B1عنوانی برای یک زن رقابتکننده، به ویژه در کسبوکار و صنایع.
A female competitor or rival, particularly in business or industry.
- NOUN
example
معنی(example):
رقابتکننده زن این شرکت به خاطر ایدههای نوآورانهاش معروف بود.
مثال:
The competitrix of the company was known for her innovative ideas.
معنی(example):
در دنیای تجارت، یک رقابتکننده زن میتواند به تغییرات ریشهای منجر شود.
مثال:
In the business world, a competitrix can lead to groundbreaking changes.
معنی فارسی کلمه competitrix
:
عنوانی برای یک زن رقابتکننده، به ویژه در کسبوکار و صنایع.